نمایش نتایج: از 1 به 5 از 5

موضوع: ترس از دست دادن عزیزان

911
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23261
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    ترس از دست دادن عزیزان

    با سلام و عرض خسته نباشید من خانومی تک فرزند و 29 ساله هستم که حدود 8 سال پیش از همسرم جدا شدم و دارای یک فرزند 9 ساله هستم. با پدر و مادرم زندگی می کنم و بچّم هم پیش خودمه.متأسفانه از دوران کودکی گاهی حتی در بین بازیهایم تمام بدنم داغ می شد و ترس شدید از دست دادن والدینم به سراغم می آمد. الآن هم این ترس 90% مواقع به سراغم می آید. تا به حال پیش چند روانپزشک و مشاور مراجعه کردم و حتی داروی آرامبخش لورازپام و رسپریدون هم می خورم.اما این حالت بسیار شدیده طوریکه زندگیم را مختل کرده.حتی زمانیکه فکر خودمو مشغول می کنم یا سرگرم انجام کارهای روزانم هستم هم این افکار آزار دهنده و حتی فکر مردن خودم یا پسر کوچکم هم به سراغم می آید.توانایی انجام کارهایم را از دست داده ام و شبها با وجود دارو تا پاسی از شب بیدارم.در صورت امکان اگر راه پیشنهادی خود را برای برطرف کردن این حالت به من بفرمایید بی نهایت سپاس گزارم.
    ترس از دست دادن والدین

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : ترس از دست دادن عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme1365 نمایش پست ها
    با سلام و عرض خسته نباشید من خانومی تک فرزند و 29 ساله هستم که حدود 8 سال پیش از همسرم جدا شدم و دارای یک فرزند 9 ساله هستم. با پدر و مادرم زندگی می کنم و بچّم هم پیش خودمه.متأسفانه از دوران کودکی گاهی حتی در بین بازیهایم تمام بدنم داغ می شد و ترس شدید از دست دادن والدینم به سراغم می آمد. الآن هم این ترس 90% مواقع به سراغم می آید. تا به حال پیش چند روانپزشک و مشاور مراجعه کردم و حتی داروی آرامبخش لورازپام و رسپریدون هم می خورم.اما این حالت بسیار شدیده طوریکه زندگیم را مختل کرده.حتی زمانیکه فکر خودمو مشغول می کنم یا سرگرم انجام کارهای روزانم هستم هم این افکار آزار دهنده و حتی فکر مردن خودم یا پسر کوچکم هم به سراغم می آید.توانایی انجام کارهایم را از دست داده ام و شبها با وجود دارو تا پاسی از شب بیدارم.در صورت امکان اگر راه پیشنهادی خود را برای برطرف کردن این حالت به من بفرمایید بی نهایت سپاس گزارم.
    ترس از دست دادن والدین

    همه ما در مواقعی احساس اضطراب کرده‎ایم، شاید نگران بودیم که اتفاق ناخوشایندی بیفتد یا شاید شب‎هایی بوده که خواب آرامی نداشته‎ایم.


    اما احساس نگرانی افرادی که اضطراب فراگیر دارند چنان است که زندگی عادی‎شان را مختل می‎کند.

    این مشکلات ممکن است شامل بی‎قراری، کسالت و خستگی، مشکل تمرکز، تحریک‎پذیری، تنش عضلانی و یا بی‎خوابی باشد.

    به علاوه، این افراد نگران مسائل مختلفی هستند، مثل سلامتی، مشکلات مالی، از دست دادن عزیزان و برایشان سخت است که نگرانی‎شان را کنترل کنند.

    افرادی که اضطراب فراگیر دارند احساس می‎کنند که نگرانی‎شان "خارج از کنترل" است و بیشتر اوقات نگران اتفاقات بد احتمالی هستند.


    به جز نگرانی درباره اتفاقاتی که ممکن است بیفتد و ”خارج از کنترل شما“ باشد، شاید فکر کنید که ”این نگرانی‎ها مرا دیوانه می‎کند“ یا ” این نگرانی‌ها مرا مریض می‎کند“.


    دوست گرامی، از دست‌دادن یا «فقدان» یک عزیز برای آدمی سخت است و لذا می‌تواند بر همه حوزه‌های ذهن و رفتار ما تاثیر بگذارد؛

    یعنی هم احساسات، هم افکار، هم رفتار و حتی فلسفه زندگی ما را تغییر دهد.

    اما ترسِ از دست دادن عزیزان تا اندازه ای می تواند معمولی باشد که آرامش و روال طبیعی زندگی انسان را بر هم نزند.


    اگر این اضطراب سبب مختل شدن زندگی طبیعی شما شده و پس از فوت پدر دوست تان در شما قوی تر شده بهتر است به رواندرمانگر مراجعه کنید.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    021-22354282
    021-88422495
    021-88472864
    021-22689558
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از دست دادن عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme1365 نمایش پست ها
    با سلام و عرض خسته نباشید من خانومی تک فرزند و 29 ساله هستم که حدود 8 سال پیش از همسرم جدا شدم و دارای یک فرزند 9 ساله هستم. با پدر و مادرم زندگی می کنم و بچّم هم پیش خودمه.متأسفانه از دوران کودکی گاهی حتی در بین بازیهایم تمام بدنم داغ می شد و ترس شدید از دست دادن والدینم به سراغم می آمد. الآن هم این ترس 90% مواقع به سراغم می آید. تا به حال پیش چند روانپزشک و مشاور مراجعه کردم و حتی داروی آرامبخش لورازپام و رسپریدون هم می خورم.اما این حالت بسیار شدیده طوریکه زندگیم را مختل کرده.حتی زمانیکه فکر خودمو مشغول می کنم یا سرگرم انجام کارهای روزانم هستم هم این افکار آزار دهنده و حتی فکر مردن خودم یا پسر کوچکم هم به سراغم می آید.توانایی انجام کارهایم را از دست داده ام و شبها با وجود دارو تا پاسی از شب بیدارم.در صورت امکان اگر راه پیشنهادی خود را برای برطرف کردن این حالت به من بفرمایید بی نهایت سپاس گزارم.


    ترس از دست دادن والدین
    سلام

    متاسفم عزیز از انچه که خواندم لطفا به سوالات زیر به دقت پاسخ دهید:

    1 علت طلاقتون چی بوده؟
    2 میزان تحصیلات و رشته تحصیلی شما؟
    3تعداد خواهران و برادران شما و ترتیب و فاصله سنی شما؟
    4سابقه اختلال و یا بیماری روانی در خانواده؟
    5 این اختلال از کی شروع شده حدودا چه سنی؟
    6 ایا شخص نزدیکی را در دوران کودکی یا نوجوانی از دست داده اید یا تصادفی سخت و سنگین در حد نزدیک به مرگ؟
    7 دوستان و همکاران خوب ما تشخیصشون چی بوده؟ و چه مدتیست که دارو میخورید؟
    8 مشاوره هم داشته اید یا خیر؟

    لطفا و حتما نقل قول کنید.

    با سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    شماره عضویت
    23261
    نوشته ها
    2
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ترس از دست دادن عزیزان

    با سلام مجدد و ممنونم که پاسخ دادید.ازدواج من در سن 19 سالگی و با عشقی کامل بوده اما متأسفانه در 21 سالگی جدا شدم و علت آن اعتیاد دارویی همسرم،دست بزن و کارهای خلاف او بوده. من سال 87 مهندسی نرم افزار آزاد تهران قبول شدم که متأسفانه به دلیل عدم پیشرفت انصراف دادم و در حال حاضر دانشجوی مدیریت جهانگردی آزاد هستم. این مشکل من از حدود 9 سالگی و بدون هیچ واقعه ی بدی برایم پیش آمد تا به حال چندین بار مشاوره هم داشتم اما اصلاُ کمکی نکرده. تک فرزند هستم و وابستگی شدید به مادرم دارم. سابقه ی اختلال روانی در خانواده و حتّی فامیل نداریم. پدربزرگم را در سن 6 سالگی از دست دادم اما آنقدر وابسته ی او نبودم که تأثیر بدی در روحیه ی من بگذارد.همکاران شما تشخیصشان افسردگی شدید و فوبیا است و حدود 3 ماه است که لورازپام 1 و رسپریدون 1 مصرف می کنم و تحت نظر کلینیک آلبومینای ظفر هستم.در ضمن در طی روز خیلی بی حالم و شبها تا پاسی از شب بیدارم.به دلیل اینکه این ترسها و افسردگی زندگیم را مختل کرده تمام کارهای پسرم با مادرم است و بر عکس من مادرم زنی سرزنده و شاداب است.اختلاف سنی ام با پدرم 36 سال و با مادرم 31 سال است. با تشکر و آرزوی توفیق روزافزون

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ترس از دست دادن عزیزان

    نقل قول نوشته اصلی توسط naghme1365 نمایش پست ها
    با سلام مجدد و ممنونم که پاسخ دادید.ازدواج من در سن 19 سالگی و با عشقی کامل بوده اما متأسفانه در 21 سالگی جدا شدم و علت آن اعتیاد دارویی همسرم،دست بزن و کارهای خلاف او بوده. من سال 87 مهندسی نرم افزار آزاد تهران قبول شدم که متأسفانه به دلیل عدم پیشرفت انصراف دادم و در حال حاضر دانشجوی مدیریت جهانگردی آزاد هستم. این مشکل من از حدود 9 سالگی و بدون هیچ واقعه ی بدی برایم پیش آمد تا به حال چندین بار مشاوره هم داشتم اما اصلاُ کمکی نکرده. تک فرزند هستم و وابستگی شدید به مادرم دارم. سابقه ی اختلال روانی در خانواده و حتّی فامیل نداریم. پدربزرگم را در سن 6 سالگی از دست دادم اما آنقدر وابسته ی او نبودم که تأثیر بدی در روحیه ی من بگذارد.همکاران شما تشخیصشان افسردگی شدید و فوبیا است و حدود 3 ماه است که لورازپام 1 و رسپریدون 1 مصرف می کنم و تحت نظر کلینیک آلبومینای ظفر هستم.در ضمن در طی روز خیلی بی حالم و شبها تا پاسی از شب بیدارم.به دلیل اینکه این ترسها و افسردگی زندگیم را مختل کرده تمام کارهای پسرم با مادرم است و بر عکس من مادرم زنی سرزنده و شاداب است.اختلاف سنی ام با پدرم 36 سال و با مادرم 31 سال است. با تشکر و آرزوی توفیق روزافزون
    سلام

    متاسفم از انچه که خواندم. ببینید عزیز برخلاف آنچه که شما فکر میکنید فوت پدر بزرگ در سن 6 سالگی و واکنش والدین شما نسبت به مرگ ایشان و هم چنین تک فرزندی شما و این

    ازدواج غلط در سن پایین شما و آوردن یک فرزند, در به وجود آمدن این حالت تاثیرات به سزایی داشته !؟

    عزیز در مورد شما آگاهی و دانایی و نگرش متفاوتی به دنیا و مرگ خیلی خیلی بیشتر از دارو موثره, به نظر من شما حتما نیاز به جلسات متعدد با یک مشاور حاذق و آگاه و علمی خانم

    دارید. با این نوع وابستگی و مهر طلبی از پا در میاید.

    و خیلی خیلی مهمه که خودتون به خودتون کمک کنید به خاطر زندگی و فرزندتون(البته میدونم از نظر کنونی شما هم سخته و هم مزحک و بیفایده) .

    وچون جرقه ای برای درمان در درونتان روشن شده که خیلی هم خوبه و باید به یک مشعل تبدیل بشه پس لطفا و حتما نکات زیر را عمل کنید و پیگیر باشید:

    1 ورزش روزانه و مرتب(پیاده روی, دویدن نرم, شنا در آب)
    2 غذاهای مغزی و گیاهی
    3 دوری از شب زنده داری و خوابیدن مرتب و منظم
    4 جمع دوستان سرزنده و شاد
    5 دوری از مجالس عزا و ترحیم(موقتا)
    6 سرگرمی های مثل موسیقی شاد و یا کلاسیک, مسافرت, مطالعه, کوه نوردی و......
    7 یوگا و مدی تیشن

    در ضمن یک سوال دیگر هیچ موقع در طی مدت این چند سال زندگیتون گاهی بی هیچ دلیلی احساس سرخوشی بیش از حد و توی آسمانها بودن را تجربه کرده اید؟ اگر بله چند یا چندین بار؟ و کی آخرین بار بوده؟

    لطفا همانطور که قبلا نیز عرض کردم پاسختون رو به صورت نقل قول بفرستید تا متوجه بشم

    سپاس
    dr
    ویرایش توسط شهرام2014 : 10-22-2015 در ساعت 06:28 PM
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. نگرانی از دست دادن عزیزان
    توسط Jaban در انجمن عوامل استرس زای شدید
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-13-2015, 11:49 AM
  2. *** روش کنار آمدن با غم از دست دادن عزیزان ***
    توسط mahsa42 در انجمن دنیای روانشناسی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 06-25-2014, 03:14 PM
  3. راهکارهای مقابله با غم و اندوه از دست دادن عزیزان
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-27-2013, 02:38 PM
  4. پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-25-2013, 11:27 PM
  5. چگونه کودکان رادر مرگ عزیزان همراهی کنیم؟
    توسط R e z a در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 08-22-2013, 05:04 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد